افلاطون:
هر چیز را که نگهبان بیشتر بود استوارتر گردد مگر راز که نگهدار آن هر چند زیاد باشد آشکارتر گردد.
مادام داستال:
باید مواظب سه چیز باشیم؛
۱.وقتی تنها هستیم مواظب افکار خود.
۲.وقتی با خانواده هستیم مواظب اخلاق خود.
۳.وقتی در جامعه می باشیم مواظب زبان خود.
ای علی ، از آدم ترسو مشورت مخواه که راه خروج را بر تو تنگ می کند .
از بخیل رای مخواه که تو را از رسیدن به مقصود باز می دارد .
و با حریص رایزنی مکن که حرص را در نظرت می آراید ....
و بدان ای علی که ترس ، بخل و حرص یک غریضه است که همه از بدگمانی نسبت به خدا و فضل خدا پدید می آید .
نرگس جوان زیبایی بود که هر روز می رفت تا زیبایی خود را در در یاچه ای تماشا کند چنان شیفته خود می شدکه روزی به درون دریاچه افتاد و غرق شد در جایی که به آب افتاد گلی رویید که نرگس نامیدندش .وقتی نرگس مرد اوریاد ها – الهه های جنگل – به کنار دریاچه آمدند که از یک دریاچه آب شیرین به کوزه ای سر شار از اشکهای شور استحاله یافته بود اوریاد ها پرسیدند : چرا می گریی دریاچه گفت: برای نرگس می گریم اوریاد ها گفتند : آه شفت آور نیست که برای نرگس می گریی و ادامه دادند هرچه بود با آ نکه همه ما همواره در جنگل در پی اش می شتافتیم تنها تو فرصت داشتی از نزدیک زیبایی اش را تماشا کنی دریاچه پرسید : مگر نرگس زیبا بود اوریادها شگفت زده پاسخ دادند : کی می تواند بهتر از تو این حقیقت را بداند ؟ هرچه بود هرروز در کنار تو می نشست .دریاچه لختی ساکت ماند سر انجام گفت: من برای نرگس می گریم اما هرگز زیبایی او را نیافته بودم برای نرگس می گریم چون هر بار از فراز کناره ام به رویم خم می شد می توانستم در اعماق دیدگانش بازتاب زیبایی خود را ببینم.